محل تبلیغات شما



اتوبوس پشت اتوبوس

زمان با شتاب مي گذرد و تاريخ رقم مي خورد، زمان تكرار نمي شود اما در بسياري از موارد تاريخ تكرار مي شود به خصوص در مواقعي كه تاريخ به درستي مطالعه نمي شود و ملتها همان مسيرهاي پيموده و پراشتباه را مي پيمايند. ما ملت تكرار تاريخيم باور نداريد، كافيست نگاهي به تاريخ معاصر و وقايع آن بيندازيد كه بسياري از موارد آن كپي گذشته معاصر و حتي قرن قبل است .
صف طولاني اتوبوس از ايستگاه خارج شده و حداقل صد نفر جلوي من بودند كه از فرط خستگي ناي ايستادن نداشتم، اما چاره اي نبود؛ بهتر از همراه آوردن ماشين و كلاج و دنده عوض كردن در ترافيك بهاري آميخته به انتخابات تهران بود.
در صف اتوبوس چه در خط طولاني مردانه و چه در بخش نه، بحث انتخابات داغ بود و هر كسي از ظن خود طرفدار كسي بود. يكي استقبال ضعيف از فلان كانديدا را علت شكست مي دانست و ديگري حضور پررنگ در ستادهاي فلان كانديدا را دليل راي پيروزي مي شمرد. بحثي هم بود در مورد اينكه ما تاريخ را درست نمي خوانيم و از آن عبرت نمي گيريم و همه دور و بري ها در بحث مشاركت داشتند و من خسته نظاره گر بحث ها. در اين ميان، دو دختر جوان بحث شان راجع به تئاتر بود، بحثي داغ با صداي بلند تا جايي كه يكي از ايستادگان در صف به طعنه گفت: اينا رو باش انگار نه انگار انتخاباته راجع به نمايش حرف مي زنن!». دو دختر جوان پرينتي دستشان بود و از روي آن تئاتري را نقد مي كردند كه از قضا در جشنواره فجر من بيننده آن بودم و دقيقا موضوع آن مي توانست به جريان انتخابات ربط داشته باشد.
ديدن تئاتر از آن دست تفريحاتي است كه اگر اهلش باشيد بيش از هر چيز حالتان را خوب مي كند به خصوص اگر كارگردان و بازيگران قدر باشند و موضوع هم دلنشين. تئاتر مورد بحث نگاهي به زندگي قوام السلطنه شخصيت سياسي تاريخ معاصر داشت كه چند دوره پادشاهی را به عنوان یک رجل ی و تاثیرگذار تجربه کرد. هرگاه شخصيتي جديدي بر روي كار مي آمد او مغضوب مي شد و بعد چون دوباره به او نياز مي شد محبوب، و اين چرخه چند و چندين بار ادامه داشت تا جان دادن حضرت اشرف.
او مدام در كابوس بود و خواب روزهاي اوج را مي ديد و دوباره به هذيان مي افتاد و جريان زندگي عادي اش ادامه مي يافت. مرور قصه تئاتر، جان خسته ام را آرام كرد و فكرم رفت به سمت انتخابات و انتخابهايي كه مي كنيم و آنچه كه بر همه جوانب زندگي ما اثر دارد. بحث هاي مختلف را مي شنيدم و نگاهي هم به اتوبوس هاي ايستاده در صف داشتم كه هر چند دقيقه مي آمدند و تنها يازده نفر را در بخش خانمها و بيش از 20 نفر را در بخش مردان سوار مي كردند و بقيه منتظر اتوبوس مي ماندند، چون همه دنبال صندلي براي نشستن بودند و شايد اصلي ترين دليلش بدوبدوهاي بي پايان و خستگي مفرط و نياز به آرامش بود. اتوبوس پشت اتوبوس، آنقدر آمد و رفت تا بلاخره نوبت من هم رسيد. تيم مذاكره كننده هم در همين اتوبوس سوار شدند و تا خود مقصد، يك بند از انتخابات حرف زدند و پوسترهايي هم در بين مسافران فشرده از جميعت كه صندلي براي نشستن نداشتند، توزيع كردند.
جريان آمد و شد اتوبوس ها، مرور تئاتر كابوس حضرت اشرف و مردمي كه به تكرار تاريخ عادت كرده اند، مديريت اتوبوسي را به ذهنم آورد كه با هر جريان سياسي عده اي را سواره و عده اي پياده مي كند و ما خبرنگاران بيش از هر قشر و گروهي آن را درك مي كنيم و حتي برايش تاوان مي دهيم. البته اغلب مديران جديد وقتي در جايگاه جديد قرار مي گيرند اين موضوع را انكار مي كنند و مي گويند از تجربيات همه استفاده مي كنند، ولي كدام ايرانيست كه اين جريان را لمس نكرده باشد. به خودم گفتم بدبيني چرا؟ تنها در بعضی از سیاره‌ها موجوداتی زندگی می‌کنند که سیستم مدیریت آنها، مدیریت اتوبوسی» است، یعنی وقتی مدیری منصوب می‌شود، زیرمجموعه خود را با یک اتوبوس به همراه خود به سازمان جدید می آورد وهر وقت هم که مدیر بخواهد به سازمان دیگری جابجا شود، همه زیرمجموعه را مجددا سوار اتوبوس می کند و به همراه خود می برد. در بعضی از سیاره ها نیز سیستم مدیریت قبیله ای است و هیچ کس خارج از قبیله حق نشستن بر مسند ندارد، حتی اگر فردي با عرضه و لایقی باشد و . و بعد به خودم يادآور شدم كه ما كه از اين سياره ها نيستيم، سیاره ما از این قاعده مستثنی است و به هیچ عنوان مواردي از اين دست در آن نيست!


http://www.tehrooz.com/1392/10/7/TehranEmrooz/1351/Page/9/

آموزش اخلاق زيست‌محيطي و فهم اكولوژيك بايد از كودكي آغاز شود
محيط‌زيست در نقطه ايست!


ايران كشوري با اقليم چهارفصل و تنوع زيست‌محيطي است و به همين دليل انواعي از گونه‌هاي گياهي و جانوري منحصربه‌فرد را در خود دارد. در آيين باستاني مردم ايران و دين اسلام، همواره تاكيدات فراواني براي حفظ محيط‌زيست و توجه به حيوانات شده است و حتي احاديث بسياري در اين خصوص معصومين(ع) رسيده است و همه اينها نشان از وجودي فرهنگي مذهبي، سنتي، كهن و ريشه‌دار درخصوص مدارا با حيوانات و طبيعت در ايران است. اما در سال‌هاي اخير با تغييراتي كه در توسعه و تكنولوژي رخ داده گويي اين فرهنگ ارزشمند به ورطه فراموشي سپرده شده و هراز چند گاهي خبري تكان دهنده از محيط‌زيست جامعه زيست محيطي را نگران مي‌كند. از خبر آتش‌سوزي عمدي و غيرعمدي در جنگل‌ها و قطع درختان گرفته تا مرگ دسته جمعي ماهي‌ها به دليل آلودگي آب و جاري بودن فاضلاب صنعتي و خانگي در دريا و رودخانه و از مهاجرت پرندگان از شهرهاي آلوده تا مرگ پلنگ و يوزپلنگ و حيوانات ناياب و حفاظت شده ديگر. امروز در دنياي مدرن به رغم پيشرفت‌هاي صورت گرفته و توسعه تكنولوژي ميليارد‌ها دلار سرمايه براي احياي يك گونه جانوري هزينه مي‌شود و حتي بسياري از كشورها خواهان مبادله برخي گونه‌هاي جانوري هستند و در سال‌هاي اخير خبرهاي بسياري از تلاش‌هاي روس‌ها و ديگر كشورهاي اروپايي شنيده‌ايم كه تمايل دارند يك جفت يوزپلنگ، پلنگ، مارال و. از ايران به كشور خود برده و در آنجا آن را پرورش و نسلش را توسعه دهند اما در كشور ما مانند آب خوردن گونه‌هاي بي‌نظيري همچون پلنگ و يوزپلنگ از بين مي‌روند و بدتر از آن كشتن حيوانات به وضع بي‌رحمانه، تبديل به افتخار افراد ناآگاه مي‌شود.


http://www.tehrooz.com/1392/10/5/TehranEmrooz/1350/Page/9/

بازخواني زله‌هاي ايران به مناسبت سالگرد زله بم
زله بم عبرت‌آموز نبود!

امروز 10 سال از وقوع زله دلخراش بم به عنوان بزرگ‌ترين زله دهه اخير ايران مي‌گذرد، زله‌اي كه 32 هزار نفر در آن جان باختند و شهرستان بم تقريبا با خاك يكسان شد. اين روز بهانه ايست تا ببينيم با گذشت يك دهه از اين زله مرگبار و ديگر زله‌هايي كه پس از آن در ايران آمده‌اند، چقدر آمادگي رويارويي با اين پديده طبيعي را پيدا كرده‌ايم، تا چه اندازه از زله‌اي در ابعاد بم آموخته‌ايم و اگر امروز زله‌اي به آن قدرت روي دهد،‌چه بر سر منطقه زله‌زده خواهد آمد. اين زمين لرزه مختصات خاصي داشت كه امروز با گذشت يك دهه پس از آن و فروكش كردن احساسات و هيجانات مي‌توان تصوير بهتري از آن ارائه كرد. به گفته كارشناسان ايران از لحاظ حادثه خيزي رتبه دهم جهان و رتبه پنجم را در آسيا دارد و از 42 حادثه طبيعي موجود در جهان 3/2 آن مربوط به ايران است. به گفته دكتر محمد شكرچي زاده رئيس مركز تحقيقات راه، مسكن و شهرسازي در همايش روز گذشته شهرستان بم از ابتداي سال 1900 ميلادي تاكنون، بيش از 45 هزار زله در كشور رخ داده است كه از اين ميان 260 زمين لرزه تاريخي و 16 زله با بزرگي بيش از 6 ريشتر در كشور رخ داده است كه همه آنها بيانگر لرزه خيزي بالاي كشور است. بررسي اجمالي و جمع‌بندي تعداد قربانيان حوادث زله در يك قرن اخير در ايران بيش از هر چيز بر يك نكته تاكيد دارد و اين آنكه براي كاهش تبعات و خسارات اين رخداد طبيعي بايد بر نحوه ساخت‌وسازها نظارت كرد.



پيشينيان ايران به ساخت بناهاي مستحكم توجه داشته اند

يك كارشناس سازه و عمران در اين زمينه به تهران امروز مي‌گويد: نگاهي به ساخت‌وسازهاي سده اخير ايران نشان مي‌دهد كه در گذشته نيز به استحكام سازه و محكم بودن بنا در مقابل حوادث طبيعي توجه شده است كه نمونه آن خانه‌ها و بناهايي است كه با گذشت قرن‌ها سالم مانده و زله به آنها آسيب نرسانده است. علي صفي‌پور» مي‌افزايد: هنوز هم در گيلان خانه‌هايي هست كه به‌رغم رطوبت هوا چند قرن از ساخت آن مي‌گذرد و با توجه به حادثه خيز بودن منطقه، سالم بودن بنا نشان از رعايت موارد ايمني در ساخت‌وساز است يا بناهايي كه در استان‌هاي زله‌خيز هنوز پابرجا هستند. وي يادآور مي‌شود: اغلب پس از زله به دليل فشار افكار عمومي و نيز ترحم به جاي مديريت اقدام به ساخت‌وسازهاي سريع و بي‌برنامه مي‌شود كه نه تنها مفيد نيست بلكه سرمايه‌ها را هدر مي‌دهد و باعث مي‌شود در صورت تكرار حادثه، خسارات چندين برابر شوند. صفي‌پور ‌مي‌افزايد: ايران روي گسل‌هاي متعدد زله واقع شده و نگاهي به تاريخ و آمار ارائه شده نشان مي‌دهد سالي نيست كه در ايران زله‌اي بزرگ نيامده باشد و دهه‌اي نيست كه در آن زله‌اي مهيب به وقوع نپيوسته باشد و اين پراكندگي تاكيدي مجدد بر ضرورت نظارت و دقت در ساخت‌وسازهاي قبل و پس از زله است.




تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها